ماجرای قهر و هجرت مرحوم حضرت آیت الله طالقانی رضوان الله تعالی علیه از آنجا شروع شد که شب 23 فروردین 1358 هانی الحسن مسئول دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین ضمن تماس تلفنی با طالقانی می گوید پیامی از سوی یاسر عرفات آورده است.
آیت الله طالقانی هم صبح هنگام دو نفر از فرزندانش یعنی مجتبی و ابوالحسن را مامور دریافت پیام می کند. هانی الحسن در این دیدار پیغامی چنین می دهد: "به آقای طالقانی بگویید که دولت موقت از ما خواسته تا دفترمان در اهواز را که با موافقت شورای انقلاب وسید احمد خمینی دایرشده است تعطیل کنیم واین امری بی سابقه است"
خودروی فرزندان طالقانی اما در راه بازگشت توقیف می شود و آنها چشم بسته به پادگان لویزان منتقل می شوند. تماس طالقانی با دکتر یزدی برای دانستن جریان ماجرا نیز با اظهار بی اطلاعی دکتر یزدی به نتیجه ای نمی رسد. محمدرضا فرزند دیگر آیت الله طالقانی که برای پیگری ماجرا به مرکز سپاه پاسداران رفته بود اتومبیل برادرش را در محوطه همان مرکز می بیند و با بررسی های بعدی مشخص می شود که چندتن از اعضای برجسته سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از جمله محمد غرضی و اصغر صباغیان و جمعی دیگر که در سپاه نفوذ داشتند فرزندان مرحوم آیت الله طالقانی را بازداشت کرده اند.
آیت الله طالقانی از شنیدن این قضیه به شدت عصبانی شد و غرضی را شخصاً به خانه خود احضار کرد و او را تحت بازجویی قرار داد اما غرضی از پذیرش مسئولیت سرباز زد و درنتیجه به دستور طالقانی و به وسیله سرهنگ رحیمی فرمانده دژبان مرکز بازداشت شد.
فرزندان مرحوم طالقانی اما سرانجام آزاد شدند و آن مرحوم بعد از شنیدن شرح ماجرایی که بر فرزندانش رفته و دانستن اینکه بازداشت کنندگان به علت ارتباط سیّد مجتبی فرزندشان با شاخه مارکسیست سازمان مجاهدین خلق (پیکار) درپی دانستن روابط آیت الله با این گروه بودند به خانواده اش اعلام می کند که آماده سفر باشند و به همراه جمعی از اعضای خانواده از تهران خارج می شود.
در پی این ماجرا سازمان مجاهدین خلق با صدور بیانیّه ای اعلام خطر نموده و از اینکه دولت موقت در جریان نیست اظهار تأسف کرده و مردم را به پشتیبانی از مرحوم حضرت ایت اللّه طالقانی دعوت و خواستار بازگشایی دفاتر آن مرحوم شدند.
ذیلاً این بیانیه که از روزنامه آیندگان 25 فروردین 1358 صفحات 1 و 2 انتخاب شده است را ملاحظه می نمایید:



تو در نماز عشق چه خواندی؟