یادداشت های پراکنده - سوّم محرّم

فقیه عالیقدر حضرت آیةالله العظمی منتظری (قدّس الله نفسه الزّکیّة) در دیدار وزیر (محمدی ری شهری) و مسئولین واحدهای مختلف وزارت اطلاعات بیان فرمودند:

ــ مسئلۀ اطلاعات خیلی ظریف و حساس است و بین وجوب مؤکّد و حرام مؤکّد دَوَران دارد. برادران باید در برخوردهای خود مراقب ضوابط دینی و اخلاق و رحمت (و رأفت) اسلامی باشند.

ــ از گرایش های گروهی و خطی در وزارت اطلاعات باید پرهیز شود.

ــ باید تمام برخوردهایمان در هر مورد بر این اساس باشد که مبادا مثلاً برای کشف یک توطئه دست به کارهایی بزنیم که شارع مقدّس اسلام و ارزش های اسلامی و انقلاب ضربه بخورد.

روزنامه اطلاعات 18 تیرماه 1364 صفحات 1 و 4

از آنجا که شب گذشته (سه شنبه ۲۷ تير ۱۴۰۲) رؤیت هلال برای حضرات آیات عظام سیستانی و شبیری زنجانی مدّظلّهما العالی محرز نشده است لذا پنجشنبه ۲۹ تير ۱۴۰۲ روز اول ماه محرم ۱۴۴۵ هـق می باشد.

همانگونه که می دانید در تاریخ 27 تیرماه 1367 جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد را پذیرفت و امام خمینی (رضوان اللّه تعالی علیه) هم دو روز بعد و در آستانه سالروز کشتار وحشیانۀ حجاج مظلوم بیت اللّه الحرام در سال 1366، پیام مهمی صادر و از پذیرش این قطعنامه حمایت و آن را به منزلۀ جام زهری دانستند که برای رضای حقتعالی سرکشیدند.

فقیه عالیقدر حضرت آیةاللّه العظمی منتظری (رضوان اللّه تعالی علیه) که در آن زمان سمت قائم مقام رهبری را داشتند بر حسب وظیفه ای که همواره در خود احساس می کردند، در پاسخ به پیام امام خمینی (رحمةاللّه علیه) در روز اول مرداد ماه 1367 پیام مبسوطی صادر و ضمن پشتیبانی از تصمیم جمهوری اسلامی و رهبر کبیر و فقید آن، از نیروهای مخلص و جناح های متعهد خواستند «با مضامین و مفاهیم بسیار عالی و سازندۀ امام امّت، بجای برخورد شعاری و فرصت طلبانه، برخورد عملی کنند.»

همچنین مرقوم فرمودند:

«من از ملت عزیز ایران می خواهم به منظور تجلیل از مقام امامت و ولایت و تجدید بیعت با امام امت، در روز عید غدیر خم، دست به یک راهپیمایی باشکوه بزنند»

این ابتکار فقیه عالیقدر مورد حمایت سران قوا، وزرا، مسئولین و نهادها و سازمان های دولتی و مردمی قرار گرفت و اکثراً با صدور اطلاعیه ای از این حرکت قائم مقام رهبری حمایت و آحاد مردم را برای شرکت در این راهپیمایی باشکوه دعوت کردند.

راهپیمایی مذکور در روز سه شنبه 11 مردادماه 1367 مطابق با 18 ذی الحجّةالحرام 1408 و عید سعید غدیر خم (آغاز هفتۀ امامت و ولایت که از دیگر ابتکارات فقیه عالیقدر محسوب می شود) در تهران و همۀ شهرهای ایران اسلامی با عظمت خاصّی صورت گرفت و سبب شد تا حدود زیادی غم از چهرۀ امام راحل و عظیم الشّأن انقلاب اسلامی زدوده شود و ایشان نسبت به ادامه راه دلگرم شوند.

اما متأسفانه بعدها و در جریان استعفای آیةاللّه العظمی منتظری (قدّس اللّه نفسه الزّکیّة) از سمت بی ارزش قائم مقامی رهبری، کسی نه تنها قدردانی از این حرکت خودجوش و مبتکرانه نکرد بلکه هنوز که هنوز است آن فقیه و مرجع عالیقدر مظلوم را ساده لوح دانسته و مورد هجمه های توهین آمیز قرار می دهند و آنچه لایق خودشان است را نثار آن عزیز سفر کرده می کنند (که ان شاءاللّه در پیشگاه عدل الهی پاسخگوی اعمال ننگین خود خواهند بود).

روزنامه اطلاعات 2، 10 و 12 مرداد 1367 صفحات 1، 2 و 3

فقیه عالیقدر حضرت آیةالله العظمی منتظری (قدّس الله نفسه الزّکیّة) در دیدار آقای مهندس بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین و معاونین این وزارتخانه و همچنین مسئولین سازمان بیمه های اجتماعی بیان فرمودند:

ــ طرح ها و برنامه ها باید به نفع مستضعفین باشد نه این که شعار حمایت از آنها را بدهیم ولی مستضعف همچنان مستضعف باشد.

ــ سیستم برنامه ریزی باید طوری باشد که مستضعف بالا بیاید و مستکبر پایین برود تا نزدیک و هم سطح بشوند و کسانی که از قافلۀ اجتماع عقب افتاده اند به قافلۀ اجتماع برسند.

ــ امام (معصوم) علیه السّلام فرمودند: «به فقراء آنقدر زکات بدهید تا آنها را به سایر مردم ملحق کنید.»

ــ اولاً سعی کنید کارها را به افراد لایق و کاردان بسپارید و ثانیاً کار را برای (رضای) خدا انجام دهید و به مردم و مستضعفین و جبهه ها با طرح و برنامه های خوب کمک کنید و اگر لازم شد بیش از ساعت مقرر اداری هم کار کنید که این خود عبادت است.

ــ الآن شرایط سختی برای کشور است و شرق و غرب علیه ما متحد شده اند. شما، شاید در تاریخ کمتر سراغ داشته باشید که یک کشور گرفتار هفت سال جنگ باشد، آن هم جنگ با همۀ ابرقدرت ها. این صدام نیست که با ما می جنگد بلکه در حقیقت آمریکا، شوروی، فرانسه و دیگران علیه انقلاب و اسلام متحد شده اند و این امر عظمت انقلاب و اسلام را می رساند. اکنون ابرقدرت ها احساس خطر کرده اند.

روزنامه اطلاعات 25 تیرماه 1366 صفحات 1 و 3

در تاریخ 31 تیرماه 1363 روزنامه اطلاعات مصاحبه ای از هاشمی رفسنجانی با رسانه های گروهی آلمان غربی در صفحۀ سوم خود منتشر کرد که در آن از وی در خصوص تعیین فردی به عنوان جانشین امام خمینی (رحمةاللّه علیه) سؤال کرده بودند که وی به صراحت از فقیه عالیقدر حضرت آیةاللّه العظمی منتظری (رضوان اللّه تعالی علیه) نام برد.

ذیلاً این پرسش و پاسخ را ملاحظه می نمایید:

*تعیین رهبر:

سؤال بعدی را خبرنگار «اشترن» پیرامون مسألۀ تعیین جانشین امام مطرح کرد و گفت: چه کسی جانشین آیت اللّه (امام) خمینی خواهد بود و آیا حقیقت دارد که آیت اللّه منتظری جانشین ایشان خواهند بود؟

آقای رفسنجانی در پاسخ به این سؤال گفت:

«اولاً ما انتظار داریم که امام خمینی، سال ها، بمانند و این انقلاب را هدایت بکنند. بحمدللّه وضع مزاجی ایشان این انتظار و امید ما را تأیید می کند. ما خیلی مایل نیستیم که این گونه سؤالات را حتی بشنویم، ولی قانون اساسی این مسأله را که ایشان می پرسد تعیین کرده است. در قانون اساسیِ ما به صراحت هست که اگر فردی مثل وضع امام، شبیه وضع امام، مقبولیت عامّه پیدا کرده باشد، او خود به خود رهبر بعد از هر رهبر دیگری است، و اگر چنین نباشد، مجلس خبرگان (رهبری) می نشیند و از بین کسانی که صلاحیت دارند سه نفر یا پنج نفر را انتخاب می کنند و قسمت دوم سؤالتان که آیا آیت اللّه منتظری آن فرد خواهد بود؟ به نظر شخص بنده، بله. اگر از من می پرسید، به نظر من اینطوری است که آیت اللّه منتظری الآن مقبولیتشان در سطحی است که ما چنین امیدی می توانیم داشته باشیم. ما امیدواریم عمر امام از عمر آیت اللّه منتظری کمتر نباشد ولی اگر چنین روزی خدای ناکرده پیش بیاید و شرایط مثل شرایط امروز باشد، بله آیت اللّه منتظری به نظر من به عنوان یک رأی در مجلس خبرگان اینطوری است، ولی به هرحال باید منتظر آینده بود که چه وضعی خواهیم داشت.»

چندی قبل در حال بررسی رویدادهای تاریخی از طریق روزنامه اطلاعات بودم که متوجه شدم در فروردین و اردیبهشت ماه 1367 حجةالاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر احمد بهشتی (نماینده مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری) طی هشت شماره به بررسی جلد اول کتاب گرانسنگ «ولایةالفقیه و فقه الدّولةالإسلامیّة» اثر مهم ودر نوع خود بی نظیر فقیه عالیقدر حضرت آیةاللّه العظمی منتظری (قدّس الله نفسه الزّکیةّ) پرداخته و در مقدمّۀ آن مرقوم نموده است:

((اخیراً جلد اول کتاب ارزشمند «ولایةالفقیه....» تألیف حضرت آیةاللّه العظمی منتظری قائم مقام معظّم رهبری از طبع خارج و انتشار یافت.

این کتاب در شرایطی انتشار می یابد که رهبر عالیقدر انقلاب توصیه فرمودند که مسألۀ ولایت فقیه به وسیلۀ گویندگان و نویسندگان صاحب نظر برای مردم تبیین شود.....))

جالب است یادآوری کنم در آخرین بخش از این بررسی آقای دکتر بهشتی نوشته است: «بی صبرانه منتظر است تا جلد دوم این کتاب نفیس منتشر شود تابتواند با مرور بر آن جلدّ این خدمت دینی و فرهنگی و مطبوعاتی را تکمیل نماید» اما این کتاب چاپ شد ولی به علت حوادث سال 1368 و جریان کناره گیری مظلومانه فقیه عالیقدر از رهبری آیندۀ نظام اسلامی، و اینکه دیگر سِمَت دنیایی نداشتند نویسندۀ محترم دیگر انگیزه ای برای بررسی این اثر بی نظیر نداشتند چرا که اگر این کار را کرده بودند دیگر به عضویت انتصابی مجلس خبرگان رهبری نائل نمی آمدند.

به هرحال تصویر اولین بخش از نوشته آقای دکتر بهشتی که از صفحۀ 6 روزنامه اطلاعات 29 فروردین ماه 1367 انتخاب شده است را ذیلاً ملاحظه می نمایید:

فقیه عالیقدر حضرت آیةالله العظمی منتظری (قدّس اللّه نفسه الزّکیّة) روز سه شنبه سوم تیرماه 1365 در دیدار با مسئولان روزنامه های ابرار، رسالت و کیهان مطالب مهمی ایراد نمودند که روزنامه اطلاعات عیناً آن را درج نمود (کمتر اتفاق افتاده است که سخنان معظّمٌ له را بطور کامل درج نمایند) البته در دو شماره دیگر هم پیرامون آن تحلیل ارائه کردند.

در این سخنرانی قائم مقام رهبری از قیمت گذاری اجناس توسط دولت انتقاد نموده و بیان کردند باید در اختیار مردم باشد ولی اگر اجحاف کرد جلوی او را بگیرند.

ایشان در بخش دیگری از سخنان خود بیان کردند:

«آهن که دست دولت است پس این همه آهن در بازار آزاد کیلوی 30، 40 تومان از کجا می آید؟ این همه تعاونی ها که آهن به دستشان می دهند همۀ اینها که معصوم نیستند، بسیاری از اینها غلط اندازی دارند.»

«در اقتصاد نه سرمایه داری افراطی غرب، نه اقتصاد دولتی شرق و آن عقیده ای که همیشه داشته ام، توزیع واقعاً، نه اسماً، فقط به مردم محوّل شود . منتهی با نظارت»

به نقل از روزنامه اطلاعات پنجم تیرماه 1365، صفحات 3،1 و 4

فقیه عالیقدر حضرت آیةالله العظمی منتظری (رضوان اللّه تعالی علیه) در دیدار مسئولان روزنامه های ابرار، رسالت و کیهان که روز سه شنبه سوم تیرماه 1365 در قم خدمت ایشان رسیدند مطالب مهمی بیان کردند (که در پست بعدی ملاحظه خواهید کرد) از جمله با عنایت به فرمایش گهربار حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در خطبۀ شانزدهم نهج البلاغه مبنی بر پرهیز از افراط و تفریط، پیرامون امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با فساد و فحشاء و اینکه نباید سستی و یا تندروی داشت، به دو خانم یک مسیحی و دیگری مسلمان اشاره کردند که برای معظّمٌ له نامه نوشته و از برخورد تند نیروهای کمیته و سپاه شکایت کردند که چون جالب بود (آن را برای اولین بار در فضای مجازی) عیناً نقل می کنم:

«یک زن مسیحی به من نوشته است: روسری قشنگ و مرتب به سَرَم بسته ام، بعد در ضمن من گفته ام مسیحی هستم! به جای اینکه ارفاق کنند بدتر کردند و بعد مرا بردند.

زن مسیحی که عقیده به حجاب ندارد. حالا یک روسری هم سَرَش کرده استآنوقت یک چیزهایی نوشته است؛این درست نیست. بایستی مسئولین کمیته ها و سپاه اینها هفته ای یک مرتبه بچه ها را آموزش بدهند و بگویند برخوردتان با مردم تند نباشد زیرا غرض ارشاد و تنبّه طرف است و تندی نتیجۀ معکوس دارد.

یک زن 62 ساله ای به من نوشته است:

در وسط خیابان یک دفعه چادرم پس رفت و یک کسی از پشت سر به من رسید و گفت فاحشه! آیا این درست است؟ اگر شما می خواهید نهی از منکر بکنید باید این طور برخورد کنید؟ این زن نوشته است من هم مکه رفته ام و هم معتقد به انقلاب هستم، آیا باید اینجور تعبیر کرد؟ نمی گویم سوء نیّت است. بچه های نپخته، تعلیمات و آموزش ندیده اینها را مسئول این کار می کنند که نتیجۀ عکس دارد.

ما نامه های زیادی در این باره داریم. پس راجع به امر به معروف و نهی از منکر وقتی که غرض ارشاد و تنبّه طرف باشد یک جوری رفتار نکنیم که نتیجۀ معکوس داشته باشد که از انقلاب و اسلام زده بشود.»

به نقل از روزنامه طلاعات پنجم تیرماه 1365 صفحۀ 4

حجت الاسلام سید علی خامنه ای رئیس جمهور وقت ایران در اولین «مجمع تحلیلی فاجعه خونین هفتم تیر» در مدرسه تربیت مدرس به تاریخ دوشنبه 3 تیرماه 1364 برگزار شد خطاب به دانشجویان حاضر در جلسه بیان کرد:

«اگر کسانی در دانشگاهها، پدیده های اسلامی را نتوانند تحمل کنند، کاری بر خلاف اصل و طبیعت روح دانشگاهها انجام داده و باید مورد بازخواست و مؤاخذه قرار گیرند و اینکه در بعضی دانشگاهها حجاب را یک ارزش نمی دانند، برای جامعۀ انقلابی ما قابل قبول نیست و کسانی که ارزش های انقلاب را زیر سؤال می برند خود ضدّ ارزش اند»

«ما احتیاج داریم که چهرۀ دانشگاهها صد در صد اسلامی باشد و آنها که بر خلاف این ملت فکر می کنند و به بهانۀ "انتقال دانش اروپا" فرهنگ اروپا را به جامعۀ اسلامی مان می آورند باید خجالت بکشند»

حالا خودتان مشاهده می کنید بعد از گذشت نزدیک به 40 سال از این سخنان و طرح موضوعات مختلف پیرامون اسلامی شدن دانشگاهها در شورای عالی انقلاب فرهنگی وضع حجاب و پیاده شدن احکام اسلام در دانشگاهها و حتی جامعه به چه سمت و سویی رفته و می رود؟

پس باید گفت چرا وقتی عرضه ندارید کاری انجام دهید شعار آن را با صدای بلند سر می دهید؟؟؟!!!

به نقل از روزنامه اطلاعات 4 تیرماه 1364 صفحه 3