

فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری رضوان الله تعالی علیه در سالروز خجسته میلاد با سعادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام (سیزدهم رجب 1418 مطابق با 23 آبان 1376) سخنان مهمّ و حماسی ایراد کردند که در بخش پایانی آن به موضوع رهبری و مرجعیّت پرداختند. گرچه این سخنان در جمع محدود فضلا، شاگردان و اقشار مختلف مردم ایراد شد لیکن تندورها نتوانستند آن سخنان به حق را تحمّل کنند و به امر سردمداران خود مانند قوم مغول و تاتار به منزل و حسینیّۀ آن فقیه مجاهد و پدر شهید یورش برده و کاری کردند که در تاریخ ماندگار شد و آن مرجع معظّم تقلید را بیش از 5 سال در منزل خود ناجوانمردانه محصور کردند.
ذیلاً بخش مهم پایانی این سخنان که خطاب به رهبری فعلی نظام می باشد را مجدّداً بازنشر می کنم تا بدانید هنوز این سخنان تازه بوده و هیچگاه مندرس و کهنه نخواهد شد و نباید آن را هرگز فراموش کرد و باید بدانیم امروز هرچه مشکل در جامعه وجود دارد و آن را مشاهده و لمس می کنیم به علت عدم توجّه به این سخنانی است که از روی دلسوزی بیان شد و نه تنها به آن توجّهی نکردند بلکه با گویندۀ آن همچون دژخیمان طاغوت و رژیم منحوس پهلوی که با هر سخن حقّی ظالمانه برخورد می نمود، عمل کردند. (و إِلی الله المشتکی)
((ما آنچه از آقای دری در این مدت که وزیر (اطلاعات) شده دیدیم هرجا رسیده -در خطبه جمعه شهر ری و هرجای دیگر- مرتب می گوید ولایت مطلقه، ولایت مطلقه ! باباجان یک چیز را اگر خیلی تعریف کردی، این بد تعریف کردن است. اصلاً مردم میگویند ولایت فقیه چیست ؟ اما اگر به او بفهمانی که دولت را مردم انتخاب میکنند، حکومت حکومت مردم باید باشد، مردم خودشان کشور را اداره کنند.
"ولی فقیه" هم به شرط اینکه اعلم باشد، مجتهد اعلم مدیر مدبر باید نظارت کند که بر خلاف شرع و قانون کاری انجام نشود.
آن وقتی که بازنگری قانون اساسی بود -مشروح مذاکراتش چاپ شده - در مشروح مذاکرات بازنگری قانون اساسی آقای امینی این روایاتی را که دلالت میکند کسی را که انتخاب میکنیم، باید اعلم باشد خوانده است؛ آنجا آقای خامنه ای یک صحبتی کرده اند؛ من عین عبارت را یادداشت کردم برای برادران بخوانم. در جلد اول مذاکرات بازنگری قانون اساسی صفحه 194 وقتی آقای امینی روایات را میخوانند آقای خامنه ای میگویند -این عبارتی است که در بازنگری چاپ شده - : "منتها آن دوسه روایتی که آقای امینی اشاره کردند که در ذهن ما هم این روایات همواره بود واقعا باید این روایات علاج شود. این جوابی که جناب آقای یزدی فرمودند که اعلمیت یعنی اعلمیت به اداره امر، نه این انصافا خلاف ظاهر است؛ علاوه بر اینکه افقهیت، و فیهم من هو افقه منه، و فیهم من هو اعلم منه؛ این را حالا آقایان علما و فضلا فکر کنند و یا برایش علاجی بکنند."
خوب جناب آقای خامنه ای علاجی ندارد، دوسه روایت نیست بلکه بر حسب ضبط من دوازده روایت است، صحیحه هم در آنها هست؛ در روایت آمده: "هر ملتی که کسی را بیاورد روی کار در صورتی که اعلم از او در مردم وجود دارد، این مردم کارشان به سراشیب و سقوط میرود؛ مگر اینکه برگردند به آنچه ترک کردند". در آن موقع من روایات را جمع آوری کردم و نوشتم لیکن بعضی از آقایان مانع از ارسال آنها شدند، ولی حالا بجاست آقایان آنها را ببینند. این روایات دوازده روایت است؛ روایتهای خیلی محکم و متقن. نوشتم: "حضرات آیات و حجج اسلام و آقایان محترم اعضای شورای بازنگری قانون اساسی دامت برکاتهم (و در همان نامه روایاتش را ذکر کرده ام یکی از روایات این است): "انّهم قد سمعوا رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) یقول عوداً و بدءاً (یعنی پیغمبر همیشه میفرمود): مَا وَلّتْ أُمّةٌ أَمْرَهَا رَجُلًا قَطّ وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ ، إلّا لَمْ يَزَلْ أَمْرُهُمْ يَذْهَبُ سَفَالًا حَتّى يَرْجِعُوا إلَى مَا تَرَكُوا".
بنابر این رهبر باید اعلم باشد؛ شخص اعلم به کتاب خدا باید نظارت داشته باشد که مردم کج نروند. اما کشور را دولت باید اداره کند و منتخب مردم باشد؛ جمهوری است؛ قانون اساسی ما این را میگوید. جمهوری است، مردمی است، مردم هم باید احزاب تشکیل بدهند، خودشان حکومت تشکیل بدهند و ولیّ فقیه -اگر واجد شرایط باشد- باید نظارت بکند، البته اختیاراتی هم دارد که در قانون اساسی ذکر شده است.
و این را هم به شما بگویم اینکه میگویند "خط قرمز" ! این خط قرمز که مرتب میگویند، خط قرمز خدا و پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امام معصوم (علیه السّلام) است، غیر از اینها خط قرمز نیست. کسی به خلیفه دوم گفت اگر کج بروی من با این شمشیر راستت میکنم. تازه مردم به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم میآمدند نظرشان را میگفتند.
این را هم به شما بگویم اینکه چهارتا روزنامه راوادارند به یکی حمله کنند، یک عده بچه در قم راه بیندازند، اینها دیگر فصلش گذشته است. فرضا ائمه جمعه را هم تحریک کنند یک چیزی بگویند، همه می دانند که امام جمعه ها بعضا حقوق بگیرند؛ اگر چهارتا بچه را راه بیندازند همه فهمیده اند اینها دیگر برد ندارد. اگر روزنامه ها را وادارند بنویسند روزنامه ها این همه چیز نوشتند، آبروی خودشان را میبرند. اینها دیگر برد ندارد باید روش را عوض کرد، باید حق را شنید و عمل کرد.
اینجا باید به آقای خامنه ای گفت اینکه می گویید این دوسه روایت را باید علاج کرد اولاً دوسه تا روایت نیست بلکه من تا دوازده روایت را اینجا جمع کرده ام، ثانیا باید عمل کرد، (اینکه میگویید) باید فکری کرد فکرش این است که به آنها عمل کنید.
حالا صرف نظر از مساله رهبری، مرجعیت را چرا دیگر؟ شما که در شان و حد مرجعیت نیستید. من قبلا به ایشان تذکر دادم، در شرف فوت مرحوم آیت الله اراکی بود، من به وسیله آیت الله مومن راجع به چند چیز برای ایشان پیام دادم. این صورت متن پیام است؛ به دست ایشان هم رسیده است، بند هفتم آن را من میخوانم؛ به ایشان پیام دادم: " مرجعیت شیعه همواره قدرت معنوی مستقلی بوده؛ بجاست این استقلال به دست شما شکسته نشود و حوزه های علمیه جیره خوار حکومت نشوند که برای آینده اسلام و تشیع مضر است؛ و هرچند ایادی شما تلاش کنند جنابعالی اثباتا موقعیت علمی مرحوم امام (ره) را پیدا نمی کنید؛ نگذارید قداست و معنویت حوزه ها با کارهای دیپلماسی ارگانها مخلوط شود. -تیپ فلان چه حقی دارد بیاید در قم یک عده بچه راه بیندازد و حوزه را به هم بزند؟!- به مصلحت اسلام و حوزه ها و جنابعالی است که دفتر شما رسما اعلام کند: چون ایشان کارشان زیاد است و وظیفه اداره کشور را به دوش دارند از جواب دادن مسائل شرعی معذورند و از حال به بعد جواب مسائل شرعی داده نمی شود و رسما مراجعات علمی و دینی و حتی وجوه شرعیه جزئیه را کمافی السابق به حوزه ها ارجاع دهید"، این پیام تاریخش 73/8/12 است وقتی که تازه آقای اراکی را برده بودند بیمارستان؛ و خود آیت الله مومن به من گفت یکی از این آقایان که میرود در دفتر ایشان در قم مینشیند و مسائل را مطابق نظر آقای خامنه ای جواب میدهد به ایشان گفتم که ایشان که رساله ندارد، شما چگونه فتاوا را بر طبق نظر ایشان جواب میدهید؟ گفت ما روی تحریر امام جواب میدهیم ! گفتم مردم آخر مسأله ایشان را میخواهند، گفت: میگویند ایشان فتوایش مثل فتوای امام است، ما روی تحریر امام جواب میدهیم !
خوب این معنایش مبتذل کردن مرجعیت شیعه نیست؟ اینکه آمدند در شب بعد از فوت آیت الله اراکی، عده ای بچه راه انداختند در خیابان جلوی جامعه مدرسین، مثل همین الان که راه میاندازند؛ بعد هم سه چهارنفر از تهران آمدند و اصلا (کسانی که ایشان را میگفتند) هفت هشت نفر بیشتر نبودند و به زور هفت نفر را به عنوان مرجع گفتند که ایشان را هم جزو کنند، در صورتی که ایشان در حدّ فتوا و مرجعیت نیست. بنابر این مرجعیت شیعه را مبتذل کردند، بچه گانه کردند، با یک عده بچه اطلاعاتی که راه انداختند! اینها مصیبتهایی است که ما در این کشور میبینیم.))
تو در نماز عشق چه خواندی؟