
«سؤال: در همين زمينه گويا جنابعالي در تاريخ ۶۸/۱/۴ نامه اي به امام خميني مبني بر اعلام آمادگي خود براي اجراي نظريات ايشان نوشته ايد، آيا اين نامه به دست مرحوم امام رسيده است؟
جواب: چون من از نامه پرانيها و لحن بعضي از روزنامه ها احساس كردم خبرهايي در كار هست و احتمالا بخواهند تصميماتي در مورد من بگيرند در تاريخ ۱/۳ و ۶۸/۱/۴ نامه هايي به مرحوم امام خميني نوشتم تا اين كار راحت انجام شود و بدون اينكه نيازي به آن كارها و نامه پرانيها باشد من در مسائل سكوت كنم و عملا كنار بروم، چون چنانكه بارها گفته ام من هميشه از قدرت و مقام دوري مي كردم و علاقه اي به آن نداشتم؛ اين نامه ها را نوشتم، نامه ۶۸/۱/۳ را آقاي قاضي خرم آبادي مانع شد بفرستم و نامه ۶۸/۱/۴ را مثل بقيه نامه ها به بيت و دفتر مرحوم امام فرستادم اما اينكه به دست خود امام خميني دادند يا نه، من نمي دانم ولي با اين نامه زمينه اي براي نامه ۶۸/۱/۶ منسوب به ايشان باقي نمي ماند.
منظور من از پيام اخير ايشان پيام به مهاجرين جنگ تحميلي است كه پخش شد و در آن اشاره اي به بيت من داشتند؛ و به نظر مي رسد با وجود ذيل اين نامه زمينه اي براي نامه ۱/۶ باقي نمي ماند اگر اين نامه از ايشان باشد؛ و كافي بود ايشان محترمانه پيغام دهند كه شما از اين به بعد در هيچ كاری دخالت نكن و يا اينكه مرا بخواهند و اين مطلب را شفاها بگويند، من بسيار خوشحال مي شدم و اوقات خود را صرف امور علمی مي كردم. من يك ساعت انس با كتاب را بر همه مقامات اعتباری دنيا ترجيح مي دهم، الاّ أُن أُقيم حقّاً او أدفع باطلاً.
من نامه هايم را معمولاً براي آقای محمدعلي انصاري مي فرستادم كه به امام بدهد اما اين اواخر من سه چهارتا نامه به امام نوشتم كه يكي از آنها نامه ۶۸/۱/۴ و يكي نامه پنج صفحه اي مورخه ۶۸/۲/۱۸ مي باشد. و نامه پنج صفحه اي در حقيقت جواب رنجنامه احمد آقاست، اين را من شنيدم كه احمد آقا اين اواخر ابراز تأسف مي كرده كه من نامه هاي اخير فلاني را به امام نداده ام و از اين جهت ابراز ناراحتی مي كرده است، و ظاهراً اين نامه ها را به امام نداده بودند چون در امام مسلما اثر مي كرد و ايشان بر بسياري از امور واقف مي شدند.»
کتاب «خاطرات آیت الله العظمی منتظری قدّس الله نفسه الزّکیّة» صفحه ۶۵۶
تو در نماز عشق چه خواندی؟