
به نقل از روزنامه اطلاعات مورخ ۱۶ مهرماه ۱۳۵۶ صفحه ۲۵

به نقل از روزنامه اطلاعات مورخ ۱۶ مهرماه ۱۳۵۶ صفحه ۲۵
اردشیر زاهدی داماد شاه و سفیر وقت ایران در امریکا در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد ایران از ۱۱/۹ میلیارد دلار تا زمان مصاحبه وی ۶/۷ میلیارد دلار به کشورهای آسیایی، امریکایی و اروپائی کمک کرده است.
[البته این غیر از وامهایی است که ایران به کشورها از جمله انگلیس، اسرائیل، پاکستان، مصر، سوریه و .... داده است.]

به نقل از روزنامه اطلاعات مورخ ۱۸ مهرماه ۱۳۵۶ صفحه ۲۸
هقته نامه تهران مصور در صفحه ۱۰ شماره ۳۱ فروردین ماه ۱۳۵۸ خود ضمن درج تصویری از شاه و فرح در «جزیره بهشت» که در نشریه نیوزویک چاپ آمریکا به چاپ رسیده است، نوشت:
((شاه برای اولین بار بعد از خروج (فرار) از ایران نسبت به وقایع جاری در ایران واکنش نشان داده و در اعلامیه ای که اطرافیانش برای خبرگزاری ها خواندند «دعا کرد» که حکومت جدید ایران میانهرویی را برگزیند.))
همچنین نوشت: «شاه از اعدامهای ایران سخت به وحشت افتاده، ولی همچنان خوش می گذراند. (همانگونه که در تصویر مشخص میباشد) وی چند کیلو لاغر شده است.



از آنجا که شاه در اواخر سال 1353 سیستم تک حزبی را برای پیشبرد اهداف خود انتخاب و «حزب رستاخیز ملت ایران» را بنیان نهاد، لذا خواسته های خود را از طریق آن حزب به اجرا در می آورد که از آنجمله می توان به سپردن مأموریت «تدوین فلسفه انقلاب شاه و ملت» به حزب مذکور جهت انتخاب هیأتی در این زمینه اشاره کرد.
ذیلاً فرمان شاه و در ادامه سرمقاله روزنامه اطلاعات در این زمینه را ملاحظه می نمایید:

روزنامه اطلاعات 5 آذرماه 1354 ص 1

سرمقاله روزنامه اطلاعات 6 آذرماه 1354 ص 6
شاید برایتان جالب باشد بدانید که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و جشن های دههفجر، همه ساله برنامههایی برای بزرگداشت و جشن انقلاب شاه و ملت تحت عنوان «انقلاب سفید» در شهرهای مختلف ایران برگزار می شود و حتی بعضاً شاه را با عنوان «رهبر عالیقدر انقلاب» مورد خطاب قرار می دادند اما جالبتر آنکه پس از گذشت یک دهه از رفراندوم انقلاب سفید در ششم بهمن 1341 کمیتهای برای برگزاری جشنهای دهه اول انقلاب تشکیل و برای تبلیغات بهتر و بیشتر نیز در روزنامه اطلاعات از آبان ماه تا اسفند 1351 همه روزه چند صفحه به مسائل تحت عنوان «فرهنگ انقلاب» اختصاص داده شد که بعداً بصورت یک مجلّد چاپ شد.
ذیلاً یک صفحه از مطلب مذکور که در صفحۀ 9 روزنامه اطلاعات مورخ 22 آذرماه 1351 با عنوان «دانشگاهها و آموزشگاهها دهۀ انقلاب را گرامی می دارند» درج شده است را ملاحظه خواهید کرد به امید آنکه امید امورد توجّه محقّقین و پژوهشگران مسائل تاریخی قرار گیرد.

در سفر تاریخی شاه و فرح در تیرماه 1353 به فرانسه طی بازدید از انستیتوی تحقیقاتی اتمی آن کشور، قرارداد اتمی بین ایران و فرانسه به امضاء رسیده و طی آن مقرّر شد فرانسه 5 نیروگاه از 20 نیروگاه اتمی مورد نیاز ایران را بسازد.
ذیلاً تصویر متن این قرارداد و اخبار آن را ملاحظه می نمایید:



روزنامه اطلاعات 6 تیرماه 1353 صفحات 1، 4 و 21

متن مصاحبه شاه با خبرنگار سی بی اس آمریکا - مورخ ۱۶ بهمن ماه ۱۳۵۳
افزایش قیمت نفت بدون شک علت اصلی نابسامانی اقتصادی امروز جهان نیست، زیرا طبق همین آماری که شما دارید قیمت نفت فقط نیم درصد در تورم مؤثر بوده است. و اما پولهای هنگفتی که به سوی کشورهای تولید کننده نفت سرازیر شده برای شما تازگی دارد و از خود میپرسید: «این مردم عجیب و غریب چگونه زندگی میکنند؟ چگونه ممکن است مردمی روی شنزارها زندگی کنند و این همه پول داشته باشند؟» ممکن است در آغاز این امر برای شما تکان دهنده باشد، اما بتدریج به آن عادت خواهید کرد.
به عقیده من کشورهای غرب برای از بین بردن نابسامانی خود باید در ساختمان اجتماعی خویش تجدید نظر کنند. البته ما به کسی درس نمیدهیم، اما مردم چشم آبی باید از خواب خودپسندی بیدار شوند.
*تحریم صدور نفت به غرب
درباره امکان اعمال زور در خاورمیانه بوسیله آمریکا، اولاً دکتر کیسینجر گفت که در یک موقعیت فرضی. ثانیاً من در یکی از روزنامهها خواندم که پرزیدنت فورد گفته بود توسل به زور صورت نخواهد گرفت. در مورد تحریم صدور نفت به غرب باید بگویم که بسیاری از کشورهای تولید کننده نفت در این کار شرکت نخواهند کرد، من درباره کشور خودم بگویم که ما هم در این تحریم شرکت نخواهیم کرد، مسلماً ونزوئلا، اندونزی، نیجریه نیز در این امر شرکت نخواهند جست، علاوه بر این کشوری مانند کشور من به هر سنت پولی که از محل نفت به دست میآورد نیاز دارد، وضع اندونزی و ونزوئلا نیز همین گونه است. بنابراین تهدید علیه کیست؟ امروزه دیگر شما نمیتوانید مردم را بترسانید و مزاحم آنها شوید.
ما و آمریکا دوستان خوبی هستیم. شاید پس از یک بازی بیلیارد بتوانیم یکدیگر را بترسانیم، اما در غیر این صورت فکر نمیکنم که من و دکتر کیسینجر بخواهیم یکدیگر را تهدید کنیم.
*ایجاد تفاهم بین مصر و اسرائیل
من آرزو دارم که کیسینجر در مورد ایجاد تفاهم بین مصر و اسرائیل موفق شود، چون در غیر این صورت باید از طرح خود در مورد رفع بحران خاورمیانه طی مراحل تدریجی بکلی چشم بپوشد. آن وقت تنها راهی که باقی میماند رفتن به کنفرانس ژنو است.
*منابع نفتی اسرائیل
در صورت از دست رفتن منابع نفتی اسرائیل در صحرای سینا، باید بگویم که من پدرخوانده اسرائیل نیستم که این امر را جبران کنم. ابوردیس و صحرای سینا متعلق به اسرائیل نبوده، بلکه متعلق به مصر است. اسرائیلیها تا آن جا که توانستهاند از این منابع نفتی استفاده کردهاند، در هر صورت اسرائیل از نفت محروم نخواهد شد، تمام شرکتهای نفتی میتوانند به اسرائیل نفت بفروشند و از این لحاظ در مضیقه نخواهد بود، فقط موضوع این است که احتمالاً مجبور خواهد شد قیمت نفت را بپردازد.
*کمک مالی به سیا
در مورد این شایعه که هر وقت بودجه سیا در خاورمیانه تمام میشد، من به آن کمک میکردم، فکر نمیکنم سیا هنوز آنقدر فقیر شده باشد که به پول من نیازمند باشد. آنها منابع مالی به اندازه کافی دارند. امروز رابطه ما با کشور شما یا سیا فقط مبتنی بر همکاری است و این همکاری بیشتر در زمینه مبادله اطلاعات است، ولی موضوع پول بکلی در میان نیست. همکاری اطلاعاتی نیز عبارت از این است که آنها اطلاعاتی را که برای ما جالب است به ما بدهند و ما نیز چیزهایی را که ممکن است جالب باشد احتمالاً به سیا میدهیم، منظور این است که این تنها کمکی است که ما میتوانیم به سیا بکنیم، و اِلا همانطور که گفتم موضوع پول بهیچوجه مطرح نیست. در مورد دادن اطلاعاتی درباره شوروی به آنها، این موضوع بهیچوجه صحت ندارد.
*دستگاه امنیتی ایران
مطالبی را که روزنامه ساندی تایمز لندن درباره ساواک نوشته آنقدر مسخره است که من واقعاً نمیخواهم به آن جواب بدهم، حتی من تعجب میکنم که چرا شما این سئوال را مطرح کردهاید؟ آیا فقط به این سبب که ساندی تایمز چنین مطلبی را نوشته؟ به هر حال چیزهایی را که نوشتهاند به هیچ وجه صحت ندارد. چرا دستگاه امنیتی ما باید مردم را شکنجه کند؟ ما احتیاجی به این کار نداریم. ما قبل از اینکه از کسی بازجویی کنیم شواهد و دلائل کافی داریم، وقتی که شخص با این دلائل و شواهد روبرو میشود خود را میبازد و همه چیز را اعتراف میکند. بنابراین ما احتیاجی نداریم که از روشهای کهنه استفاده کنیم. شما گفتید که نیروی پلیس ما مانند نیروهای پلیس پیشرفته دنیا است، به همین جهت آنها همان متدهایی را بکار میبرند که شما و یا انگلیسیها یا فرانسویها یا آلمانیها بکار میبرند، و اما درباره اینکه گفتید چه احتیاجی به ساواک و پلیس مخفی هست، باید بپرسم چرا همه کشورها به آن احتیاج دارند ولی ما به آن نیازی نداریم؟ شما به من بگویید که در کجا پلیس مخفی نیست؟ اگر شما یک کشور را به من نشان بدهید، یک کشور آبرومند، البته تکلیف این کلمه «آبرومند» را میتوان بعداً روشن کرد، ولی الآن به من بگویید در کجا پلیس مخفی نیست؟

روزنامه اطلاعات 17 بهمن ماه 1353 صفحات 1 و 5

هنگامی که شاه بعد از ترور نافرجام خود در پانزدهم بهمن ماه ۱۳۲۸ بهانه لازم برای اعمال دخالت بیشتر و افزایش اختیارات خود را یافت و قصد داشت با تشکیل مجلس مؤسسان و تغییر اصل 49 قانون اساسی ابزار قانونی لازم برای انحلال مجلسین را داشته باشد، احمد قوام السّلطنه (۱۲۵۲- ۱۳۳۴) در بیست و ششم اسفند ۱۳۲۸ طی نامهای به محمد رضا پهلوی، موارد متعددی را متذکر شد که گزیده هایی از آن را در زیر با هم مرور میکنیم (شاه هرگز به اینگونه نصیحت ها اعتنا نکرد):
* متأسفم که در طی عرایض مکرر چه بالواسطه و چه بلاواسطه نتوانستم توجه اعلیحضرت را به طرف خود معطوف نمایم تا بتوانم حقایقی را در خیر مملکت و صلاح شخص اعلیحضرت به عرض برسانم.
* در زمانی که سلاطین استبداد و حکومت مطلقه مملکت را تحت استیلای قادرانه خود داشتند و هیچ گونه حقی برای مردم نمیشناختند و خود را بالوراثه دارای هر نوع حقی میدانستند، بالاخره حق خداداد مردم را طبق این قانون اساسی تصدیق نموده، خود را نماینده ملت ایران و سلطنت را ودیعهای از طرف ملت برای خود تشخیص دادند.
* اعلیحضرت همایونی که حفظ و صیانت قانون اساسی را بر عهده گرفته و سوگند یاد فرمودهاند، چگونه امر میفرمایند این وثیقه محکم را که در دست مردم ایران است از ریشه و بنیان برهم زنند ... و توجه نفرمایند که وقوع چنین فکری در حکم تعطیل قوانین و محو و الغای مشروطیت است و بالفرض اگر امروز به سلامت بگذرد و معدودی برای خوشامد اعلیحضرت یا در نتیجه تهدید و تطمیع در پیشرفت آن موافقت نمایند وای بر حال امروز و آتیه آنها که سکوت و موافقت کرده، اعلیحضرت را به مخاطرات عظیم آن متوجه ننمودهاند.
* این تصمیم از هر جهت مضر و خطرناک و بر خلاف مصالح عالیه کشور است و اشکالات بسیار و عواقب ناگواری را نه فقط برای شخص اول مملکت ایجاد خواهد کرد و از نظر سیاست بین المللی نیز برای کشوری ضعیف مانند ایران، در حکم سمی مهلک است و به همین نظر بوده است که در قانون اساسی ایران طبق اصل۴۴، شخص پادشاه را از مسئولیت مبرا دانستهاند و در نتیجه همین عدم مسئولیت است که تمام مواردی که مربوط به فرماندهی کل قوا و عزل و نصب وزرا و سفرا و اعلام صلح و جنگ و صحه و امضای فرامین و آن چه از این قبیل هست، عموما دارای جنبه تشریفاتی می گردد… چه اگر شخص پادشاه مداخله در امور مملکت فرماید، طبعا مورد مسئولیت واقع میشود و طرف بغض و عناد عامه واقع میگردد.
* ... با توضیحات معروضه استدعا دارد به گفتههای مغرضین و متملقین توجه نشود و از چنین تصمیم خطرناک تا زود است انصراف فوری حاصل فرمایند … در صورتیکه به عرایض صادقانه فدوی ترتیب اثر ندهند و باز مجد و مصر بر چنین اقدام باشند، دیری نخواهد گذشت که ملاحظه خواهند فرمود این عمل موقتی و زودگذر، و نتایج آن بسیار وخیم و بیشبهه به خشم و غضب ملی و مقاومت شدید عامه منتهی خواهد گردید. و آن روز است که سر نیزه و حبس و زجر مدافعین حقوق ملت علاج پریشانیها و پشیمانیها را نخواهند نمود.
متن کامل این نامه را از شماره اول مجلۀ امید ایران (8 بهمن 1357) ملاحظه می نمایید:


تو در نماز عشق چه خواندی؟